معنی کارگردان به فرانسوی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی در فارسی: تازی گشته فرنگی (صفت) منسوب به فرانسه از مردم فرانسه، زبان مردم فرانسه
لغت نامه دهخدا
فرانسوی. [ف َ س َ] (ص نسبی، اِ) منسوب به کشور فرانسه. اهل فرانسه. رجوع به فرانسه شود. || زبان مردم فرانسه. رجوع به فرانسه شود.
کارگردان
کارگردان. [گ َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب، مردی کارگردان. (محمودبن عمر ربنجنی). || در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات. || ج، کارگردانان: کارگردانان مجلس.
فرهنگ عمید
اصطلاحات سینمایی
کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.
فارسی به آلمانی
Französisch
فرهنگ معین
کسی که انجام کارها را اداره می کند، کسی که بازیگران را راهنمایی می کند و نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد. [خوانش: (گَ) (اِ.)]
معادل ابجد
910